درک حکمرانی در دوران جنگ و نبرد، امروز بیش از هر زمان دیگری و برای ما ایرانیها بیش از هر کشور دیگر، اهمیت یافته است. فناوریهای دیجیتال به بخشی جداییناپذیر از امنیت ملی و تداوم دولت تبدیل شدهاند. برای کشورهایی، چون ایران که در منطقهای پرتنش قرار دارند، مطالعه تجربههای موفق در این حوزه میتواند تعیینکننده باشد و طبعاً یکی از نزدیکترین وزندهترین این تجارب، تجربه اوکراین است. 
در اوکراین، مفهوم دولت هوشمند سالها پیش از جنگ شکل گرفت. در سال ۲۰۲۰، وزارت تحول دیجیتال این کشور برنامهای به نام «دییا» (Diia) را راهاندازی کرد؛ برنامکی (اپلیکیشن) که هدفش سادهسازی امور اداری، مبارزه با فساد و ارتقای شفافیت بود. دییا به شهروندان اجازه میداد مدارک خود را به صورت دیجیتال ذخیره کنند و از طریق تلفن همراه خدمات مختلف دولتی را دریافت نمایند. این مدارک، از نظر قانونی معادل اسناد فیزیکی شناخته میشدند؛ امری که زیرساخت اعتماد عمومی به دولت الکترونیک را شکل داد. اهمیت این تحول در زمان صلح نیز چشمگیر بود، اما زمانی که جنگ آغاز شد، نقش آن حیاتیتر از هر زمان دیگر شد. 
در فوریه ۲۰۲۲، آتش جنگ روسیه و اوکراین برافروخته شد، میلیونها نفر مجبور به ترک خانههای خود شدند. بسیاری مدارک و اسناد هویتی خود را از دست دادند و سیستمهای فیزیکی دولت در مناطق درگیر از کار افتاد. در چنین وضعیتی، دییا از یک ابزار اداری به یک پلتفرم بقا تبدیل شد. شهروندان از طریق این برنامه توانستند هویت خود را اثبات کنند، خدمات حیاتی را دریافت نمایند و ارتباط خود را با دولت حفظ کنند. دولت نیز از طریق همین کانال، اطلاعیههای اضطراری، هشدارهای حملات هوایی و اطلاعات مربوط به پناهگاهها را بهصورت مستقیم برای مردم ارسال میکرد. این ارتباط حتی در زمانی که زیرساختهای ارتباطی سنتی مختل شدهبودند نیز برقرار ماند. 
اوکراین همچنین از ظرفیت دیجیتال برای مشارکت مردمی بهره گرفت. پلتفرم «دشمن الکترونیک» (eVorog) به شهروندان اجازه میداد تصاویر و ویدئوهایی از تحرکات و تجهیزات نیروهای روسی را بهطور ناشناس برای دولت ارسال کنند. دادههای ارسالی بهصورت خودکار موقعیتیابی میشدند (Geotagged) و مستقیماً در اختیار نیروهای نظامی قرار میگرفتند. این ابزار آنقدری مؤثر بود که چندین بار ازطرف مقامات اوکراینی تقدیر شد. این به این معنا نیست که اوکراین با این ابزار به برتری دستیافته است، اما به این معنا هست که اگر همین بهرهبرداریها از ابزارهای مختلف نبود، این کشور وضعیت به مراتب بدتری داشت. 
اما نقش «دییا» تنها به حوزه نظامی محدود نبود. یکی از کارکردهای دیگر آن، ثبت خسارات و تسهیل روند جبران غرامتها بود. شهروندان میتوانستند تصاویر خسارات واردشده به خانهها و اموال خود را از طریق این برنامک ارسال کنند و به این ترتیب، روند ارزیابی و پرداخت غرامت با شفافیت و سرعت بیشتری انجام میشد. 
درس کلیدی این تجربه آن است که «زیرساخت دیجیتال» باید بخشی از دکترین امنیت ملی کشورها تلقی شود. تابآوری سیستمهای دیجیتال رکن بقا و امنیت ملی است. برای ایران، این واقعیت معنای روشنی دارد: باید از هماکنون بر ایجاد زیرساختهای دیجیتال مستقل، مقاوم و یکپارچه سرمایهگذاری کرد. توسعه پلتفرمهای بومی که بتوانند در مواقع بحران نقش ارتباطی، خدماتی و اطلاعاتی ایفا کنند، اهمیت راهبردی دارد. این امر نه فقط برای جنگ، بلکه برای بلایای طبیعی، تحریمها یا حملات سایبری نیز حیاتی است. تجربه اوکراین نشان داد که در شرایط بحرانی، زیرساخت دیجیتال نه فقط برای رفاه شهروندان، بلکه برای استمرار حیات ملی ضروری است. اگر این پلتفرمها پیش از بحران ایجاد نشده بودند، توسعه آنها در میانه جنگ ناممکن مینمود. در مسیر تحقق چنین هدفی، چند اصل راهبردی باید مورد توجه قرار گیرد:
نخست، اصل «پیشدستی» است. زیرساختهای دیجیتال مقاوم را نمیتوان در بحبوحه بحران ساخت. باید از هماکنون ظرفیتهای فناورانه، حقوقی و نهادی لازم را ایجاد کرد تا در زمان اضطرار فعال شوند. 
دومین موضوع لازم به توجه، اصل «یکپارچگی» و «تابآوری» است. ابزارهای دیجیتال باید بهگونهای طراحی شوند که حتی در صورت قطع بخشی از شبکه یا تخریب فیزیکی سرورها، بتوانند با اتکا به نسخههای پشتیبان یا شبکههای مستقل ادامه کار دهند. شاید در بسیاری از موضوعات بتوان چنین چیزی گفت، اما لااقل در این موضوع مورد بحث، یعنی فناوری دجیتال، تمرکز زیرساختی به شدت خطرناک است. 
سوم، اصل «استقلال فناوری» است. وابستگی به شبکهها یا سرویسهای کشورهای متخاصم میتواند در زمان بحران به نقطه ضعف راهبردی تبدیل شود. در این زمینه، همکاری فناورانه با کشورهای بیطرف یا دوست مانند چین میتواند به توسعه زیرساختهای بومی و امن کمک کند. باید با نگاه تهدیدانگارانه، به شدت از زیرساخت و شبکه خطرزدایی کرد. 
چهارم، علاوه بر این، باید نقش فناوریهای دیجیتال در سناریوهای بحران از پیش تعریف شود. تمرین و طراحی عملیاتی برای وضعیتهای مختلف، از جنگ گرفته تا زلزله و سیل، میتواند ظرفیت واکنش سریع دولت را افزایش دهد. سامانههای هشدار سریع، نقشههای زنده پناهگاهها و مراکز درمانی، گزارشهای مردمی از مناطق پرخطر، و ارتباطات اضطراری میان نهادهای امدادی، همگی باید در قالب یک اکوسیستم دیجیتال ملی از پیش طراحی و آزمایش شوند. 
این تجربه به ما میآموزد که فناوری نه یک ابزار تجملی، بلکه بخشی از شریان حیاتی حکمرانی است. در زمانی که زیرساختهای فیزیکی ممکن است نابود شوند، زیرساخت دیجیتال میتواند تداوم دولت و پیوند مردم با حاکمیت را تضمین کند. اگر دولتها بتوانند اعتماد عمومی به سامانههای دیجیتال را پیش از بحران شکل دهند، این سامانهها در روزهای دشوار به پناهگاه اعتماد عمومی تبدیل خواهند شد. بهترین زمان برای ساختن قایق نجات، پیش از آغاز طوفان است. 
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
*پژوهشگر گروه «مطالعات نهاد و توان دولت»
 اندیشکده حکمرانی شریف